گمشـــــــــــــــده
گمشـــــــــــــــده

گمشـــــــــــــــده

بوسه

روزی مردی از کنار ساحل گذشت!

کودکی را دید ک دستانش را از اب پر می کند و انگاه تا نزدیک لبانش می اورد و بعد از چندی دستانش را از اب خالی کرده و دوباره این کار را تکرار میکند!

مرد نزدیک کودک رفت و گفت:مگر نمی دانی اب دریا شور است؟چگونه میتوانی انرا بنوشی؟ایا شوری انرااحساس نمیکنی؟

کودک ک از نادانی مرد متعجب شده بود گفت: مگر نمیدانی کار های کودکان در نظر بزرگسالان عجیب است؟

مرد پاسخ داد:بلی.کودک ادامه داد من فقط در حال بوسیدن دریا هستم!

این ها اشکهایی هستند ک ابر ها در فراغ گلها روی زمین ریخته اند!

می بینی!

انقدر گریسته اند  که هم گلها را نابود کرده اند و هم خودشان را!

ابر ها عاشقان واقعی اند!

ایا باز هم فکر میکنی این اب شور است!

مرد ک از حرف خود پشیمان شده بود سکوت کرد و از انجا دور شد!                       

نظرات 3 + ارسال نظر
م..... پنج‌شنبه 31 مرداد 1392 ساعت 15:44 http://pechpechhayeman.blogsky.com

خیلی ناز بود

ممنونم

کلبه تنهایی سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 18:09 http://www.kolbetanhaee-z.blogfa.com

سلام واقعا این مطلبتون عالی بود من که خیلی خوشم اومد

سلام ممنونم از اظهار نظرتون.قابل نداشت

فاطی چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 18:37 http://www.panjereh77.blogfa.com

در زندگی ات سه چیز را تجربه کن

دوست داشتن را برای تجربه

عاشق شدن را برای هدف

فراموش کردن را برای قبول واقعیت [گل][گل]

ممنون لایک!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد